به گزارش مشرق، مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با بسیجیان کشور در اشاره به توافق هستهای دولت یازدهم با کشورهای غربی فرمودند: «حرف من در این زمینه به مسئولین و به مردم این است که این توافق هستهای که اسمش را گذاشتهاند برجام، نباید تبدیل بشود به یک وسیلهای برای فشار هرچند وقت یکباری از سوی دشمن به ملّت ایران و به کشور ما؛ یعنی نباید اجازه بدهیم که این را وسیلهی فشار کنند.»
این هشدار مهم رهبر انقلاب البته بر پایه رخدادهایی استوار شده است که به نظر میرسد عدهای تاکنون ترجیح دادهاند تاکنون خود را در قبال آنها به ندیدن بزنند...
حقیقت این است که طی یکسال و 4 ماهی که از امضا و اجرای چیزی به نام برجام میگذرد؛ به جای اینکه وعدههای مشهور دولت از قبیل «لغو تمام تحریمها» و «ارزانی» محقق و یا برای مردم ملموس شوند اما یکی پس از دیگری اتفاقاتی بروز کردهاند که ماحصل آنها چیزی جز فشار بر مردم و نظام اسلامی و حتی بر خود دولت نبوده است.
این در حالی است که این رخدادها به جای اینکه سببساز کنشی مناسب در ستاد برجام و دولت برای کم کردن فشارها شود؛ تقویت کننده تئوری «توافق به هر قیمتی» شده است و گویی ستاد برجام علتالعلل تمام این رخدادها را در کمعملی و کاهلی خود نسبت به روح و متن برجام میداند و توجهی به بیدستاوردی برجام و قصد طرفهای مقابل برای اعمال فشارهای بیشتر بر ایران به وسیله توافق هستهای ندارد.
این گزارش نگاهیست از نزدیکتر به این رخدادهای برجامی که عاملیّت آنها در ایجاد فشار علیه ایران اسلامی غیر قابل انکار است...
*از موشکهای ایران تا حمله به سفارت عربستان...!/همه مقصّر بیدستاوردی برجاماند «به جز روحانی»
طی ماههای گذشته از امضای برجام و اجرایی شدن آن تاکنون، تقریباً تمام رفتارهایی که در کشور رخ داده و با ذائقه دولت یازدهم و اصلاحطلبان همخوان نبوده است، از سوی آنها بعنوان عامل بیدستاوردی برجام معرفی شدهاند.
«حسین موسویان»، که از وی با عنوان یکی از عقول منفصل دولت یاد میشود و حجتالاسلام محسنی اژهای چندی قبل اعلام کرد که او و سیروس ناصری شاید به دلیل برخی سؤالهای امنیتی پیرامون برجام مورد تحقیق امنیتی قرار گیرند؛ در آذرماه سال گذشته و در هنگامه اعتراضات آمریکا به آزمایش موشک عماد در ایران، طی گفتوگویی با سایت جماران اظهار کرده بود:
«اگر من جای مسئولان بودم، آزمایش موشکی را بعد از اجرایی شدن برجام انجام میدادم که قطعنامههای قبلی منتقی شده بودند و شبههای هم بوجود نمیآمد!مخالفان برجام در آمریکا همین را بهانه کردند و یک مشت قطعنامه جدید علیه ایران در دستور کار قرار دادند که جملگی نامشروع و حداقل مغایر روح برجام است.»[1]
علی خرّم، دیپلمات سابق و از چهرههای نزدیک به دولت نیز مدتی قبل درباره برنامههای موشکی جمهوری اسلامی ایران به خبرگزاری ایلنا گفته بود: در مسئله موشکی، ما باید حواسمان باشد که این فعالیتها نباید به پرونده جدیدی علیه ایران تبدیل شود یعنی با توجه به تجربه پرونده هستهای، این فعالیتها نباید مشکلساز شوند و به قطعنامه تحریمی جدید علیه ایران تبدیل شود. این مسئله بستگی به آن دارد که ایران چگونه صنعت موشکی خود را توسعه بدهد!
ماجرای حمله عدهای ناآگاه به سفارت عربستان در دیماه سال گذشته نیز بهانه جدیدی را به دست ستاد برجام داد تا عاملی جدید را به عنوان بیدستاوردی توافق هستهای خود به نمایش بگذارد.
آنها در این رابطه به کرّات اظهار کردند که این رخداد سبب فراری شدن کشورهای خارجی از ایران میشود!
«صادق زیباکلام» در همان روزها طی یادداشتی در روزنامه شرق، این اقدام اشتباه را یک «برنامه ریزی قشنگ برای اعتراض به برجام» دانسته بود.[2]
«ابراهیم اصغرزاده» از فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز درباره این رخداد به خبرگزاری ایلنا گفته بود: «حمله به سفارت عربستان، اسیدپاشی بهصورت سیاستخارجی بود.»
این صحبتها و اظهارات در حالی طرح میشدند که البته مدعیان حاضر نبودند، بیان کنند که چرا آمریکا با اینکه سفیر و چند دیپلماتش در محل سفارت آمریکا در کشور لیبی کشته شدند اما هرگز این کشور را ترک نکرد؟!
در ادامه این فشارها به افکار عمومی برای معرفی مقصّرین بیدستاوردی برجام همچنین میتوان به اظهارات «موسی غنینژاد» از چهرههای اقتصاددان نزدیک به اصلاحطلبان نیز اشاره کرد که مدعی شده بود سرمایهگذاران خارجی به دلیل فضایی که مخالفان دولت ایجاد کردهاند، به ایران نمیآیند!
او طی اظهاراتی در نشریه تجارت فردا (شماره 190) گفته بود: «مشکلی در کشور ما وجود دارد...سرمایهگذار خارجی به کشور ما نمیآید، این فضایی است که مخالفان ایجاد کردهاند. شما رسانههای مخالفان را نگاه کنید، ببینید چهها میگویند. سرمایهگذار خارجی هم که همینطور بدون پشتوانه سرمایه خود را به ایران نمیآورد.»
در این میان البته برخی مقامات دولتی هم تلاش وافری داشتهاند که از قافله عقب نمانند!
«ولیالله سیف» و «اسحاق جهانگیری»، رئیس بانک مرکزی و معاون رئیسجمهور روحانی نیز پیش از این در صحبتهای خود اظهار کردهاند که بیدستاوردی برجام تقصیر «دستهای پنهان» و «یک عده» است که نمیگذارند این دستاوردها محقق شوند.
این دو نفر البته هرگز توضیح ندادند که این افراد یا گروهها چه کسانی هستند که از قدرتی حتی در ورای دولت و رئیسجمهور نیز برخوردارند؟!
*فشار «برجام 2» و «روح برجام» بر گرده افکار عمومی
در کنار فضای اشاره شده اما طرح مسئله «برجام ملی» یا همان ماجرای معروف «برجامهای 2، 3 و 4» نیز سببساز فشارهای بسیاری شده است.
به این معنی که عملاً به مردم گفته میشود تحقق دستاوردهای برجام اول، منوط به عقد برجام دوم است، برجام دوم منوط به برجام بعدی و همینطور تا آخر...
مقام معظم رهبری طی بیانات خود در روز اول فروردین ماه امسال در تبیین و هشدار پیرامون این مسئله فرمودند:
«حرف طرف مقابل یعنی همان دستگاه تبلیغاتی و فکرساز و جریانساز، این است که میگوید ایران دارای ظرفیتهای فراوان اقتصادی است و هدف از توافق هستهای این بود که کشور ایران بتواند از این ظرفیتها استفاده کند؛ خب، این توافق انجام گرفت لکن این توافق کافی نیست و مسائل دیگری هم هست که در آنها هم بایستی ملّت ایران، دولت ایران، مسئولین ایران تصمیم بگیرند و اقدام بکنند؛ مثلاً فرض بفرمایید امروز در منطقه غرب آسیا -یعنی همین منطقهای که غربیها به آن میگویند خاورمیانه- جنجالها و آشفتگیهای بسیاری هست؛ خب، این مشکل برای کلّ منطقه است و اگر میخواهید کشور شما از این مشکل نجات پیدا کند، باید سعی کنید این جنجالها فرو بنشیند. چهکار کنیم؟ با آمریکا همکاری کنیم، همفکری کنیم، جلسه کنیم، بنشینیم، گفتوگو کنیم و یک مدلی را طبق میل آمریکاییها یا طبق توافق آمریکاییها انتخاب کنیم؛ یکی دیگر هم این است.
یا ما مشکلات دیگری داریم، اختلافات زیادی با آمریکا داریم، این اختلافات را باید حل کنیم، این اختلافات بایستی تمام بشود؛ حالا در حلّ این اختلافات، فرض بفرمایید که ملّت ایران مجبور باشد از اصول خود صرفنظر کند، از خطّ قرمزهای خود هم صرفنظر کند، بکند؛ طرف مقابل از اصول خود و ارزشهای خود تنازل نمیکند لکن اگر لازم شد، ما باید تنازل کنیم تا مشکلات را برطرف کنیم؛ تا در نتیجه کشور بتواند از ظرفیتهای خود استفاده کند و مثلاً به یک اقتصاد برجستهای مبدّل بشود. حرفشان این است. بنابراین در قضیه هستهای توافق شد و اسم این را گذاشتیم "برجام"؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام 2 و 3 و 4 و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند: از مسئله فلسطین صرفنظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِنظر کند...»[3]
به ماجرای برجام 2 البته بایستی قضیه «روح برجام» را نیز افزود زیرا در ایجاد فشار علیه مردم نقشی بیبدیل ایفا کرده است.
در ستاد برجام اما هیچ نشانهای مبنی بر لمس این واقعیتها دیده نمیشود. واقعیتهایی که در حال تبدیل ساختن برجام به یک ابزار فشار علیه مردم و نظام اسلامی و حتی علیه خود دولت یازدهم هستند اما کسانی ترجیح میدهند همچنان برای لباس نپوشیده و تن لخت پادشاه کف بزنند و گویا اهمیتی نمیدهند که تحمل یک ابزار فشار علیه ایران بیش از این ممکن نیست...
مقولهای که افکار عمومی را در فشار یک منگنه قرار داده و عملی شدن وعدههای متن برجام را منوط به تحقق روح برجام میکند.
فیالواقع اگرچه توافق هستهای دولت یازدهم با غرب یا همان «برجامِ روحانی» صرفاً درباره مسائل هستهای بوده است اما غرب و در رأس آن آمریکا از ایران انتظاراتی دارد که خود، آنرا روح برجام مینامد.
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در همین رابطه و در فروردین ماه امسال طی اظهاراتی تصریح کرده بود: «من همیشه گفتهام که نمیتوانم قول بدهم ایران از فرصت فراهم شده (برجام!) در این رهگذر برای ورود مجدد به جامعه بینالملل استفاده کند. ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکتها سیگنالهایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریکآمیزی که شرکتها را هراسان میکند، نخواهد کرد. وقتی آنها موشک بالستیک با شعارهایی برای نابودی اسرائیل شلیک میکنند، این شرکتها را مشوش میکند. برخی خطرهای ژئوپولتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکتها) میبینند این اتفاق دارد میافتد، نگرانیها تشدید میشوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزبالله ادامه بدهد، این کار شرکتها را مضطرب میکند.»[4]
اما در میانه این مواضع مشخص و عزمی که دولت آمریکا بر ایجاد فشار منگنهای علیه ایران اسلامی دارد؛ شاهد آن هستیم که جریان سیاسی خاص و حتی کسانی در دولت همچنان بر لزوم تحقق این «برجامهای دیگر» تأکید دارند.
چه آنها که برجام هستهای را پر از دستاورد و نوشدارویی برای سایر مسائل اساسی کشور میدانند و چه آنها که همواره در نقش عامل کمکی برای پر زورتر شدن ابزارهای فشار علیه ایران ایفای نقش کردهاند.
مسئله «برجام دیگر» همچنان مثل یک آتش سرد نشده در افواه برخی چهرههای جریان خاص مورد اشاره است.
*بازی در پروژه تبدیل برجام به ابزار فشار!/توهین دولت به منتقدان؛ برای فشار علیه افکار عمومی...
تبدیل شدن برجام به ابزار فشار علیه مردم و ایران اسلامی البته پیشزمینههای دیگری از قبیل «دو قطبی سازی» هم دارد که بدون هیچ اغراقی بایستی اعتراف کرد هماکنون در حال ایجاد شدن هستند و خطرشان همه را تهدید میکند.
طرح تئوری «برجامیان و نابرجامیان» از سوی سعید حجاریان میتواند در همین راستا ارزیابی شود.
مقولهای که نتیجه انتخابات مجلس در تهران از سوی اصلاحطلبان به آن مرتبط دانسته شد و از طرفی شاید توهینهای هر روزه دولت به منتقدان برجام نیز منبعث از همان باشد.
برخی چهرههای دولت یازدهم در حالی که عمده رجال و معاریف دلسوز کشور صراحتاً اعلام کردهاند که درباره برجام دچار نگرانی هستند؛ تاکنون بارها و بارها و به انحاء مختلف به منتقدان و دلواپسان حمله کردهاند و با ادبیات دون شأن آنها را نواختهاند.
این آش، حتی آنقدر شور شده است که سخنگوی وزارت خارجه هم به تازگی با ادبیاتی جدید، منتقدان را نواخت!
«بهرام قاسمی» که در منصب سخنگویی وزارت خارجه یک تازهوارد محسوب میشود، اخیراً در مصاحبه با یک رسانه گفته است:
«کسانی با ادعای دلواپسی غیرمنصفانه فقط مینشینند، نِق میزنند و با دروغگویی شب را روز و روز را شب توصیف میکنند. اینها هر چه در کشور کمتر باشند بهتر است»[5]
این توهینها که حکماً با انگیزه به گوشه رینگ بردن منتقدان برجام صورت میگیرد؛ این تصور را ایجاد میکند که دولت مشغول پاکسازی محیط عملیاتی خویش است.
عملیاتی که حتی اگر بپذیریم منتقدان هم باید به واسطه آن به مسلخی دولتی برده شوند اما بیدستاوردی آن و گره خوردن همه چیز به چیزهای بعدی! در آن به هیچ وجه قابل تحمل نیست.
چه اینکه دولت رئیسجمهور روحانی نه تنها وعدههای خود را پس از آن «100 روز» موعود محقق نکرد بلکه توافق موقت ژنو در سال 92 نیز هیچ اثر ملموسی برای مردم نداشت و تکلیف برجام هم در حال حاضر همانند «آفتاب تابان» مشخص شده است.
و این پروژه بیدستاوردی و به تعویق انداختن زمان تحقق وعدههای آقای روحانی، سه و نیم سال است که ادامه دارد و هماکنون نیز گفته میشود که در صورت برنده شدن او در انتخابات دولت دوازدهم است که دستاوردها محقق خواهند شد و گرنه...
این فشارها بر افکار عمومی اما در حالی ایجاد شدهاند که منتقدان دلسوز و رهبر انقلاب، طی سه و نیم سال گذشته بارها و بارها و به استناد عقل و دلیل و تجربه بیان کرده بودند که برجامِ رئیسجمهور روحانی حاوی هیچ دستاورد خاصی نخواهد بود و بسیار بعید است که آمریکا از قِبَل آنها اقداماتی نظیر لغو تمام تحریمها را انجام دهد و سببساز برخی گشایشهای اقتصادی برای دولت روحانی شود. منتقدان حتی پروژه «تبدیل شدن برجام به ابزار فشار» را نیز به دولت هشدار داده بودند اما همچنان با توهین و تحقیر و ناسزاگویی مواجهاند.
در ستاد برجام اما هیچ نشانهای مبنی بر لمس این واقعیتها دیده نمیشود.
واقعیتهایی که در حال تبدیل ساختن برجام به یک ابزار فشار علیه مردم و نظام اسلامی و حتی علیه خود دولت یازدهم هستند اما کسانی ترجیح میدهند همچنان برای لباس نپوشیده و تن لخت پادشاه کف بزنند و گویا اهمیتی نمیدهند که تحمل یک ابزار فشار علیه ایران بیش از این ممکن نیست...
***
1_ http://www.farsnews.com/13941022001579
2_ http://sharghdaily.ir/News/82724
3_ http://kayhan.ir/fa/news/71163
4_ http://kayhan.ir/fa/news/71274
5_ http://isna.ir/news/95090201312